شکری بولوت ستون نویس روزنامه ینی آسیا چاپ ترکیه در جدیدترین مقاله خود که روز گذشته منتشر شد، دشمنی با ایران به بهانه انتقام از حمص و حما را دشمنی با امت توصیف کرد و نوشت: کسانی که در روزهای انقلاب اسلامی ایران در حمایت از آن شعار می دادند، امروز به بهانه مسئله سوریه با ایران دشمنی می ورزند.
نویسنده که خود را از پیروان اندیشه بدیع الزمان سعید نورسی می داند، در بخشی از مقاله خود می نویسد: «به عنوان یک مسلمان، چگونه باید با ایران که هدف مارکسیستهای کمالیست و فراماسونها در ترکیه است، رفتار کنیم؟ آیا باید از کسانی که در سطح جهانی با دریافت پول از نئولیبرالها در مراکز مهم دنیا علیه رژیم ایران تظاهرات میکنند، حمایت کنیم؟ یعنی آیا باید با نئولیبرالها باشیم؟ یا در برابر انقلابهای جهانی نئوکانها، در برابر ایرانیانی که با سنتها، تاریخها و باورهای خود به طور قهرمانانه مبارزه میکنند، در کنار مارکسیستهای تروتسکی باشیم؟
ترجمه متن کامل مقاله شکری بولوت در زیر تقدیم می شود:
هرگز تصور نمی کردم که چنین مطلبی را بنویسم
زمانی که مخالفان دموکراسی در ایران، [امام] خمینی را از پاریس به تهران آوردند، شعارهایی را که امروز بخشی از اسلامگرایان سیاسی که در مسئله سوریه با ایران دشمنی میورزند، در میدانهای آن زمان سر میدادند با اندوه به یاد میآورم: «ایران، افغانستان... نوبت توست مسلمان...» همه آنها ایرانی و خمینیچی بودند و اکنون دوستداران تحریرالشام تحت حمایت انگلیس... با تمام خوبیها و بدیهایش، دورهای بیش از ده سال مبارزه/رابطه بشار با امپریالیستها (آمریکا، اتحادیه اروپا و نئوکانهای مورد حمایت انگلیس) به پایان رسید. در حالیکه که ذهن ها با کینه، انتقام، مظلومیت، هیپنوتیزم، بیعدالتی و غم غربت درهم آمیخته است، تحلیل این دوره آسان نیست. باید وقایع تاریخ معاصر را درست ببینیم تا در روز محشر شاهدی بر آن باشیم. کسانی هم که نمیبینند باید با ایمان به آخرت قانع شوند...
آری، موضوع ما ایران است... و رگ های دشمنی با ایران که در برخی از خبرنگاران رسانههای فله ای به جوش آمده است... به گونهای که گویی گذشته خود را انکار میکنند... به گونهای که گویی آرشیوهای ملیگازته، ینی دویر و ینی آکیت را فراموش کرده اند... گویی میگویند «دیروز دیروز بود، امروز امروز است»... طلاب [جماعت] نور که همواره به استفاده از دین در سیاست، مداخله در اداره دولتها از طریق انقلاب و تقسیم امت به نفع جماعتهای دینی و سیاسی اعتراض می کردند؛ نظراتشان درباره ایران، خمینی و انقلاب اسلامی(!) در آرشیو ینی آسیا موجود است، بنابراین به راحتی بیان میکنیم.
ما میخواهیم به مسئله ایران از سه نقطه نگاه کنیم. از دایره درونی شروع میکنیم… یک کشور مسلمان… بدیعالزمان، بشارت میدهد که شیعه و خطوط نئو-سلفی در درون امت، در فضای آزادی از افراط و تفریط رهایی یافته و به اعتدال خواهند رسید. در طول تاریخ اسلام، این دو جناح به اتحاد مسلمانان آسیب رساندهاند و تحلیل آن ها در زمان ما قطعا با گذشته متفاوت خواهد بود. در دوران آخرالزمان که دجالیّت با روشهای غیرمشروع بر اکثریت کشورهای جهان تسلط یافته و بشریت را مانند حیوانات ذبح میکند و ارزشهای انسانی را زیر پا میگذارد، مقایسه شرایط شیعه و نئو-سلفیها با شرایط پیش از جنگ جهانی اول، به معنای کمک احمقانه به دشمن است.
به عنوان طلبههای رساله نور، به دلیل اینکه دموکراسی را اصل قرار دادهایم، از رژیم فعلی ایران دفاع نخواهیم کرد. اما سؤال مهم این است که «به عنوان یک مسلمان، چگونه باید به ایران که هدف مارکسیستهای کمالیست و فراماسونها در ترکیه است، رفتار کنیم؟» آیا باید از کسانی که در سطح جهانی با دریافت پول از نئولیبرالها در مراکز مهم دنیا علیه رژیم ایران تظاهرات میکنند، حمایت کنیم؟ آیا باید با نئولیبرالها باشیم؟ یا با ایرانیانی که با سنتها، تاریخها و باورهای خود به طور قهرمانانه در برابر انقلابهای جهانی نئوکانها، مبارزه میکنند، در کنار مارکسیستهای تروتسکی باشیم؟ زیرا گزینه سومی نداریم. ما فاجعهای که برخی از اخوانیها و نئو-سلفیها با دریافت یک و نیم میلیارد دلار از نئولیبرالها بر سر ما آوردند را فراموش نکردهایم. آیا باید دوباره با سوار شدن بر اتوبوس نئوکان ها (که ترامپ اعتراف میکند این سازمانها [تحریرالشام و مانند آن - مترجم] در آمریکا تأسیس شدهاند) برای گرفتن انتقام حافظ اسد از حما/حمص، به مبارزه با همسایگان و هم کیشهای خود بپردازیم؟ باید در این مورد تصمیم بگیریم.
ما میتوانیم از جنبه احساسی، بخشی از اخوان المسلمین را که به دلیل همکاری با روسیه در به عقب راندن امپریالیستها در بهار عربی، دشمن ایران شدهاند (کسانی که بستگانشان را در حما یا حمص از دست دادهاند) درک کنیم. در اینجا لازم است به اخوان المسلمینی که بدیعالزمان آنها را به عنوان طلبههای نور در دنیای عرب میشناسد، این نکته را یادآوری کنیم: ظلم بعثیها با ظلم کمالیسم قابل قیاس نیست.
بدیعالزمان، پیشگام نخستین حرکت آزادیخواهی، به مدت بیست و هشت سال با وجود زندانها و مسمومیتها، چگونه از شاگردانش در برابر قیام محافظت کرده است، اما آنها به دلیل اینکه نتوانستند از استاد تبعیت کنند، چهار بار، دهها هزار نفر قربانی دادند. دل آدم میخواهد که این قهرمانان اسلامی اکنون به حرکت مثبت روی آورند و در سیاستهای دولتها دخالت نکنند.
اما دشمنی با ایران تحت شعار آگاهی امت و استقلال، آیا واقعا خیانت به امت، دموکراسی و اسلام نیست؟ دشمنی با کسانی که به همان خدا ایمان دارند، به روسیه و دیگران و به کسانی که به ارزشهای انسانی اهمیت میدهند و در برابر مارکسیسم جهانی بر هویت ملی ملتها تأکید دارند، فراتر از سواری دادن به «دجالیّت» نیست. این دشمنی، به ابزار همگانی شدن بیدینی جهانی تبدیل میشود.
پذیرفتن اشتباهات ایران، ظلمی که روسیه در اوکراین مرتکب شده و ستمهایی که بشار در کشور خود نتوانسته مانع آنها شود، نباید ما را وادار کند که چشمانمان را بر روی فاجعه جهانی مارکسیستی/ دجالی که در تلاش است انسانیت ما را با سلاح و سرمایه در چنگ خود بگیرد، ببندیم.
اصرار بر عدم شناخت ماهیت جریانات نئوکان/نئولیبرال که اخیرا مثل طوفان بر دولتها و ملتها میتازند و دنیای آزاد ما را هدف قرار میدهند، ما را – خدا نکرده – از فاجعهای که در انتظار ماست، نجات نخواهد داد.
تاریخ: ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
منبع: روزنامه ینی آسیا ۲۳ دسامبر ۲۰۲۴
https://www.yeniasya.com.tr/sukru-bulut/iran-a-dusmanlik-ummete-dusmanliktir_۶۰۴۶۰۸
نظر شما